جدول جو
جدول جو

معنی برابر جن - جستجوی لغت در جدول جو

برابر جن
برادرجان، نامی تبری برای مردان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بفارسی سطاریون است. (فهرست مخزن الادویه). گیاهی است دوایی که آنرا بیونانی سطاریون خوانند بر گزیدگی عقرب ضماد کنند نافع باشد. (برهان) (آنندراج). و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و تذکرۀ ضریر انطاکی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنابر آن
تصویر بنابر آن
بدآن جهت بان سبب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برابرشدن
تصویر برابرشدن
متفق شدن متحد گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
مواجه شدن، روبه رو شدن، رویارو شدن، مساوی شدن، یکسان شدن، مطابق شدن، مطابقت کردن، مساوی شدن، به تساوی دست یافتن، به تساوی رسیدن، همتا شدن، هم ردیف شدن، هم پایه شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برادر زاده
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان فریم ساری، روستایی از دهستان میان دو
فرهنگ گویش مازندرانی
زن برادر
فرهنگ گویش مازندرانی